از: meysam10002

ازخدا پرسيدم خدايا چه چيزي تو را ناراحت ميکند خداوند فرمودند : هر وقت بنده اي با من سخن ميگويد چنان به حرفهاي او گوش ميدهم که گويي به جز او بنده ديگري ندارم ولي او چنان سخن مي گويد که انگار من خداي همه هستم الا او

زندگي خوردن و خوابيدن نيست انتظار و هوس و ديدن و ناديدن نيست.زندگي چون گل سرخي است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف.يادمان باشد اگر گل چيديم عطر و برگ و گل و خار همه همسايه ديوار به ديوار همند. (دکتر علي شريعتي)

نوشته شده توسط خسرو دهاقین در جمعه ششم مهر ۱۳۸۶
|