امروز روز جوان است. تقویم این را می گوید.
روزی که برای گرامیداشت آن الزاماً باید جلسه ای گرفته شود، گرچه مصوباتش در حد شعار باقی بماند و چه بسا با گذشت این روز، هم جوان و هم مذاکرات و مصوبات پیرامون وی به بوته فراموشی سپرده شود.
ناگهان همه چاره اندیشی می کنند تا کاری برای جوانان انجام دهند و مقام و منزلت وی را ارج نهند که البته مهمترین اقدام در این راستا انتخاب جوانان نمونه است! انتخابی بی ضابطه و بی معیار! برای این حرف دلیل دارم. چرا که یکی از مهمترین دلایل انتخاب جوان نمونه الگودهی و ایجاد انگیزه در سایر جوانان برای رشد و ارتقاست. اصولاً برای ایجاد این انگیزه باید معیارهایی را قبلاً معرفی و به جوانان ارائه نمود تا آنها بر اساس شایستگی ها و توانمندیهای خود و در چارچوب معیارهای تعریف شده بتوانند خود را عرضه کنند و رفتار و منش آنان بتواند الگویی برای دیگر جوانان باشد. این در حالی است که معمولاً بدون هیچ گونه پیش زمینه قبلی در این خصوص و بدون انجام هیچ گونه مقدماتی اصولی در فاصله ای بسیار کوتاه، ناگهان یادمان می آید که روز جوان در پیش است و در کمال دستپاچگی دست به انتخاب جوان آن هم از نوع نمونه در چند دسته بندی خاص می زنیم. و چه بسیار جوانانی که در این دسته بندی ها حذف شده و یا به باد فراموشی سپرده می شوند و چه بسیار جوانانی که در تعاریف ما جایی برای ابراز خود ندارند.
.jpg)
به راستی تعریف جامعه از جوان چیست؟و محدوده جوانی را چه کسی تعریف می کند؟ و چه کسی می تواند تشخیص دهد یک جوان از دیگری نمونه تر است؟
و جوان ایرانی در جامعه امروز و به ویژه در میان چهره های سیاسی چه جایگاهی دارد؟
چرا وقتی هدف استفاده سیاسی و ابزاری از جوان است، جوانان همه اهمیت و صلاحیت دارند اما به محض این که مصلحت ایجاب می کند از بی تجربگی و سست پیمان بودن جوانان سخن می گوییم و جوانی را با «خام بودن» مترادف می دانیم؟ نمونه اش همین مصاحبه آقای عطریانفر، این بزرگ مرد عالم سیاست، که در بخشی از سخنان امشب خود – در آستانه روز جوان- گفت حرفی که بنده می زنم با حرف یک جوان 22 ساله دانشجو فرق می کند!! (نقل به مضمون)